روزهایی که میگذره . . .
بگذار بگويمت هزاران بار که بيش از عشق بر توعاشقم سلام جان جان مامان نمیام وبت رو اپ نمیکنم چون واقعا فرصتی برای این کار برام نمیمونه،اگه هم فرصتی دست بده شما خانوم نمیزاریـــــــ خدا بخواد زدی دکمه شیفت لپ تاپ من رو هم شکوندیـــــــــ و گرفتارم کردی حالا چی بگم از خودتـــ که روز به روز خوردنی تر میشی و من و بابا هی دلمون میخواد اینقدر بچلونیمت که دادت در بیاد . . . حالا دیگه من و بابا رو خیلی قشنگ تر از قبل صدا میزنی و من عاشقانه دوست دارم روزی صد ها بار من و صدا کنی و من بگم جان مامان حالا دیگه محکم تر از قبل روی پاهات میمونیــــ و گاهی ...
نویسنده :
مامان جون
0:37