فاطمه جان جانفاطمه جان جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
رادانرادان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

.

شب تو

اولین باری که بعد از سه سال  کم کم به این نتیجه رسیدیم که دیگه نباید تنها باشیم تصمیم گرفتم برای انجام یه سری ازمایش برم دکتر،اون روز هم خوب یادمه روز تولد اقا امام رضا (ع) بود.       نیت کردم و از اقا خواستم که نه تنها من بلکه همه ی کسایی که لیاقت مادر شدن رو دارن خدا ناامید نکنه،با همین نیت ازمایش های اولیه رو انجام دادم که شکر خدا هیچ مشکلی برای مادر شدنم وجود نداشت،پس حالا میموند تصمیم نهایی ؟!          خیلی فکر کردیم و تقریبا بعد یک سال به این نتیجه رسیدیم که جمع دو نفرمون باید ٣+ بشه   ادامه مطلب لطفا &nb...
9 ارديبهشت 1392

پا كوچولو

قربون جان جانم برم ... فاطمه جونم امروز با اينكه سر حال نبودي ولي با شروع هفت ماهگيت 3 تا كار بامزه انجام دادي   اوليش اين كه بالاخره انگشت هاي پاي كوچولوت به دهنت رسيد و خودت كلي ذوق كردي دوميش اينكه سينه خيز رفتي،البته خيلي كوچولو و سوم اينكه يه قدم به صورت چهار دست و پا رفتي ...
8 ارديبهشت 1392

آخرين روز 6 ماهگي

روی آن شیشه تبدار تو را " ها " کردم اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم الان چند روز بود كه منتظر امروز بودم،6 ماهگي جان جانم... درست 6 ماه پيش ساعت 11:35 دقيقه شب جان جانم ديگه هواي مامانش به سرش زد و با اجازه خدا اومد پيش ما،چه شبي بود!   چقدر زود گذشت،اين 6 ماه با تمام 312 ماه زندگيم متفاوت بود. هر ثانيه ،هر دقيقه و هر ساعتش رو با موجودي گذروندم كه حتي نفس كشيدنش برام يه حس تازه بود.     اگه بگم ساعت هايي بوده كه خسته نشدم ،اگه بگم دلم تنهايي نخواسته،يا خيلي اگه هاي ديگه دروغ گفتم ولــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي... بودن با تو رو حاضر نيستم با هيچ چيزي ...
8 ارديبهشت 1392

موفقيت جديد

سلام عمر مامان    نفس مامان    قربونت ميرم ها روز به روز داري شيرين تر ميشي    ميدوني جان جانم امروز شما بعد از روزها تلاش تونستي بيست دقيقه بدون كمك ماماني بشيني و با توپت بازي كني،خيلي هم خوردني شده بودي با اون مدل نشستنت     الان چند روزي هم هست كه داري براي چهار دست و پا رفتن تمرين ميكني ولي اصلا علاقه اي به سينه خيز رفتن نشون نميدي و ميخواي يهو بري سر اصل مطلب اينم عكس يادگاري از امروز براي جان جانم         ...
6 ارديبهشت 1392

مهمون مامان

سلام جان جان مامان فاطمه جان ، من عاشق این جان جان گفتن خودم هستم،جالب این که هر وقت مامانی زهرا یا بقیه زنگ میزنن و میخوان حال شما رو بپرسن میگن جان جان ما خوبه؟!     بگذریم... از امروزمون بگم که دوست های مامانی اومده بودن خونمون،خیلی هم خوش گذشت. ٣ تا از بهترین دوست های مدرسه،    اخی...  یادش بخیر ،چه روزهای خوبی با هم داشتیم جان جانم. من و خاله مهسا خیلی شیطون بودیم،خاله سانازم معمولا سوژه میداد به جو کلاس ولی دیگه خبری از خودش نبود،خاله بهشته هم الگوی یه دختر همه چی دون      هه هه هه،یه بار با خاله مهسا سر زنگ حسابان ،سر کلاس قبل اینکه ...
4 ارديبهشت 1392

يادت باشه

  من عاشق چشمت شدم  نه عقل بود و نه دلی       چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلي          یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود    سلام جان جانم... الان چند روزه كه حالم خيلي گرفته،ميدوني چرا؟!سر قضيه شير نخوردن شما بعد از تحمل اون همه روزهاي سخت براي مريضي شما تو عيد و ضعيف شدنت تازه 2 هفته بود كه درست شير ميخوردي ولي نميدونم يهو دوباره چي شده كه اين طور براي خوردن شير لجبازي ميكني!              هر كاري فكر كني كردم،از عوض كردن سر شيشه  ،عوض كردن شي...
29 فروردين 1392

خدا منو آفرید ...

  خـــــــــــــــــــــــــــ ღ ـــــــــــــــــــــدا منو آفرید که عاشق تو باشم جز عاشق تو بودن کاری نداشته باشم خـــــــــــــــــــــــــــ ღ ـــــــــــــــــــــدا به من نفس داد تا از تو شعر ببافم  تا که ببینی هر دم دور تو در طوافم    یه حسی داد تا زندم صدات باشه تو گوشم  به شوق داشتن تو تن پوش عشق بپوشم      خـــــــــــــــــــــــــــ ღ ـــــــــــــــــــــدا چشامو وا کرد تا تو رو خوب ببینم از دشت دل خوشی ها برات شادی بچینم               خـــــــ...
27 فروردين 1392

این روزهای ما

  مدتیه  که بـا هـم هستیم! ღ ٥ ماه و ١٩ روز ღ تو ذهنم عدد ها رو تند و تند با هم جمع میکنم که ببینم تو ٥٠ سالگی جان جانم من و بابا چند سالمون میشه؟! بی خیال... خب برسیم به خودت                دخترم این روزها عاشق راه رفتنی،دوست داری مامان دستت رو بگیره و شما شروع کنی به تاتی تاتی،با هر چند قدم هم که برمیداری سرت رو میاری بالا و یه نگاه به من میندازی .فدای اون چشمات بشم که از خوشحالی برق میزنه دیگه این که یه چند دقیقه بدون کمک میتونی بشینی ولی در کل از نشستن زیاد راضی نیستی و دوست داری به هر قیمتی پاشی  وقتی ه...
26 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد