فدای مادر
خاك را پرسيدم آيا مي تواني دل مادر گردي ؟
آسماني شوي و خرمن اختر گردي ؟
گفت نه هرگز من براي اين كار
بوستان كم دارم ، در دلم گنج نهان كم دارم
اين جهان را گفتم
هستي و مكان را گفتم
مي تواني آيا لفظ مادر گردي ؟
همه ، رفعت را ...همه ، عزت را ...همه ، شوكت را بهر يك ثانيه بستر گردي ؟
گفت نه هرگز من براي اين كار
آسمان را كم دارم ، اختران كم دارم ، رفعت و شوكتشان كم دارم
عزت و نام ونشان كم دارم
آن جهان را گفتم مي تواني آيا لحظه اي دامن مادر باشي؟
مهر رحمت شوي و سخت معطر باشي؟
گفت نه هرگز من براي اين كار
باغ رنگين جنان كم دارم
آنچه در سينه مادر بود آن كم دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی