دعوت به مسابقه
سلام جان جانی
امروز مامان مرسانا گلی ما رو به مسابقه دعوت کردن،سوال مسابقه اینه که چرا وبلاگتون رو درست کردین؟
جواب مامان معصوم:
از اون بچگی همیشه یه دفتر خاطرات داشتم که هر اتفاقی که برام می افتاد رو توش مینوشتم،از اون سال ها و اون همه دفتر ،فقط برام یه دفتر با یه دنیا خاطره مونده ،وقتی ورقش میزنم و به چیزایی که نوشتم نگاه میکنم گاهی خندم میگیره و گاهی گریه.ولی خوشحالم که یه یادگاری قشنگ برام مونده
حالا من برای تو مینویسم تا زمانی که خودت بتونی قلم به دست بگیری و ریز و درشت خاطراتت رو مرور کنی ،شادی و غم ،خنده و گریه ،شیرین و تلخ...
چه شاد و چه غمگین ،همه میگذرن و ممکنه فراموش بشه پس من مینویسم تا هیچ وقت فراموش نشه.
فقط تنها چیزی که از خدا جونم میخوام اینه که دفتر خاطرات فاطمه من همیشه با شادی و لبخند ورق بخوره....
دنیـــــــــایم را به یک لبخنـــــــــد تـــــــــو می بخشم!
هـــــــــراسی نیست !
تـــــــــو شـــــــــاد باشی دنیا از ان مـــــــــن است !
من مامان ریحانه،مامان ایسا و مامان ضحی جون رو به این مسابقه دعوت میکنم.