بلند قد كوچك
وقتي خونه ماماني بدو ميري در و براي دایی باز ميكني .. .. وقتي تو خونه دست كليد من و بابا رو به سمت در ميبري .. .. وقتي دستت به خيلي چيزهايي كه تا يك ماه پيش نمي رسيد و بابتش غر غر تحويلم ميدادي و حالا ميرسه.. .. تازه ميفهمــــ ـم چه خبره؟ جونــ ـم عمرم نفســــمـ داره قد ميكشه بزرگ ميشه خانم ميشه
سلام خانمم
امروز با هم ميخواستيم بريم مهموني ، داشتي از در ميرفتي بيرون كه بابا يي گفت يه بوس نميدي ،يهو خوشگل نازم بدو رفتي و بابايي رو بغل كردي و يه بوس ناز هم دادي .. .. حالا خدا نكنه نخواي بوس بدي همچين يه نميخوام و نميدمي راه ميندازي كه نگو .. ..
ميوه كه درست و حسابي نميخوري ، برداشتي خونه ماماني يه پرتقال و گرفتي دستت بعد مثل اين خانم بزرگ ها راه افتادي سمت اشپزخونه .. .. نه گزاشتي نه برداشتي رفتي سر دراور چاقوها و با اعتماد به نفس يكي از چاقوها رو هم برداشتي ، كي كشف كردي اونجا ماماني چاقو داره بـــماند.. ..
در راستاي كم خوري ها چند روزه برات پفيلا درست ميكنم كه شديد استقبال كردي و براي اولين بار كه گزاشتي دهنت گفتي بــ ــه بـ ـــه .. .. حالا هر وقت ميگم پفيلا خورها دست ها بالا با شادي دست هات رو ميدي بالا .. ..
تو ماشين وقتي بابا ميره براي خريد ميري و جاش ميشيني ، بوق ميزني ،برف پا ك كن ميزني و ... جاي همش رو بـ ـلد شدي و از همه خنده دار تر وقتي ميشه كه دزدگير صدا ميخوره و تو خاموشش ميكني .. .. چه طورياست فرق سوئيچ و كليد در رو ميدوني نميدونم ؛اخه حتي اتفاقي هم نشده كه بخواي با سوئيچ در و باز كني .. ..
میگم مامانی لباس های روی شوفاژو برام جمع میکنی؟ از بینش حوله اشپزخونه رو برداشتی و میاری سمت جا حوله ای میگی اینا اینا .. .. ناگفته نماند که رو شوفاژ بازم حوله بود ولی تو دقیقا ماله اشپزخونه رو برداشته بودی .. ..
هر چه دورتر می شوی ،
من ؛
عاشق تر می شوم !!!
و هر چه نزدیک تر می آیی ،
بی تاب تر می شوم !!!
گویی ، عاشق که باشی
دور یا نزدیک ،
فرقی ندارد ...
حتی اندک یادِ تو هم ،
کافیست
برای بی تاب بودن