فاطمه جان جانفاطمه جان جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
رادانرادان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

.

با تو خوشبختيم

1392/11/1 14:23
نویسنده : مامان جون
357 بازدید
اشتراک گذاری

 

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

من به آن محتاجم !

730758kjxqzq02a0

 

سلام جان جان مامان

این روزهای من پر شده از حس شیرینی وجود تو . . . دوست دارم تو هر لحظه عطر وجود نازنینت رو بو کنم . . . وقتی خیلی خستم میای و بغلــــــــــ م میکنی همچین خستگیـــم در میره كه نگو و نپرس. . .

داري بزرگ ميشـــي خانم ميشي ،بازيگوشي هات بدو بدوهات . . . لوس شدنـــت ناز كردنــ ت

من و بابا هم انگاري  حرفي جز قربون صدقه رفتنت  نداريم ، قـــربونت برم

 

 

هفته اي كه سپري شد همراه با مريضي و دارو بود ولي شكر خدا از بد اخلاقــي خبري نبود . . . مهمون جشن عقد دختر عموي بابايـــي بوديم كه شما حسابي تركوندي و ناناي كردي . . . يه عـــالمه با خودت و ما حرف ميزني . . . از در و ديوار بيشتر از قبل بالا ميري . . . اكثر چيزها برات قابل فـــهم تر شدن و ديگه دقيقا متوجه ميشي راجع به چي يا كي صحبت ميكنيم . . . سر غذا با هم كنار ميايـــ م . . . چند وقتي ميشه مرواريد دوازدهم شما هم بيرون اومد . . .

و در اخر اينكه  با تو خوشبختيــــــ م

فاطمه جان جان

فاطمه جان جان

فاطمه جان جان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

نیلوفر/مامانه روژینا
2 بهمن 92 1:25
فدات بشم فاطمه جونم که بزرگتر شدی و کلی با کارات دلبری میکنی عزیزم
مهدیه
2 بهمن 92 11:18
از این لباس دختر منم صورتیش رو داره. البته آستین کوتاهش رو... خیلی دوستش دارم. از نی نی مون گلسار خریدم ولی حالا حالا ها براش بزرگه! ایشالا مریضی همیشه ازتون دور باشه بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مرمر مامان محیا
2 بهمن 92 13:54
قشنگ معلومه خانمیییییییییییییییی شده برای خودش... خوشتیپ کرده بودی کجا بودی؟ انگار رو میز رستوران نشسته!!! شما هم ک مثه محیا همش در حال فضولی تو کیف مامانی هستی بلا خانمممممم
مامان جون
پاسخ
مرمري دخيخا درست حدس زدي ، اينجا رستورانه و دخملي بسيار اون روز خوشحال و سر حال بود كيف كه ديگه نگو نميدونم چي كار كنم اخه به كيف همه دست ميزنه
مامان فاطمه جـونی
2 بهمن 92 16:12
دنیا ارزش پا کوبیدن به شکمت را نداشت! ببخش مرا مادر...
مامان فاطمه جـونی
2 بهمن 92 16:42
فدات شم الهی فاطمه جونم....قربون اسم قشنگت....چقده شیطون بلا شدی خانوم کوچولوچه پالتوی خوشگلی هم داره
صبا خاله ی آیسا
2 بهمن 92 18:11
عروسک ناز دلتنگت بودم
شاپرک - مامان رها
2 بهمن 92 18:13
سلام از وبلاگ مرمر (مامان محیا) به اینجا رسیدم این دخمل شما که روز تولدش و البته اسمش هم با من یکیه خوشمل خانم
زهره مامان مرسانا
2 بهمن 92 18:30
خوشکل خانم بزرگ شدی خانم شدی
شقایق
3 بهمن 92 9:46
سلام گلم خوبید عشق من خوبه چرا دوباره دخترم مریض شده وای کی زمستان تموم میشه تا از این ویروس ها راحت بشیم نمونه ادار برای چی بردیش بلا دوره ماشالا به دختر گلم و مامانی مهربونش
مامان جون
پاسخ
مرسي عزيزم ، ازمايش 1 سالگي ديگه مگه شما براي شقايق جون انجام ندادي؟
5KNs88BY_64Drt9Tan7KtSGWyFF8RMDQ2pRfh4vs4piqUh6Mv0OCJZsWz3N49_xNixywAalrspLtjgKu9eHn200_ry7BiF5aJmUoiYeRQpWUw1VMVLA94Z5csxHJQoek
6 بهمن 92 5:56
1000 ماشالله چه جیگر شده فاطمع جان جان جاااااااااااان خودمی خاله جون .... مامانی ازغذاهایی که به فاطمه جون میدی واسم میگی بی زحمت .... ما هم آپیم عزیزم
مامان جون
پاسخ
چرا ادرس سايت اين طوريه؟ من نفهميدم كدوم دوست خوبم اومد و بهم سر زد كاش بياي دوباره والا الان ديگه به فاطمه هر چي كه دوست داشته باشه ميدم بخوره ولي خب مثل همه بچه ها گاهي خوب غذا ميخوره و گاهي نميخوره . . . حالا من هر روز تا سعي دارم در كنار بقيه چيزها حتما اين چند مورد رو ميدم: يه سوپ كه بيس اين طوريه اول مرغ يا گوشت رو با تكه هاي سيب زميني و پياز و حالا هر چيز ديگه مثل انواع لوبيا ميزارم بپزه و اخرهي كار برنج اضافه ميكنم تا پخته بشه و در واقع ميشه برنج دمي .. . سيب زميني سرخ كرده . . . تخم مرغ كه فاطمه زرده نميخوره اصلا و ابدا . . . حالا خودش ذرت دوست داره ورميشل پخته دوست داره از غذاي ما هم اگه حاضر به خوردن باشه ميدم بهش مثل انواع خورشت و كوكو يا املت
مرمر
6 بهمن 92 12:06
دندون نو مبارک خوشبحالت دیگه دخملت خانوم شده حسابی راستی منم ازمایش نبردمش اصلا بهم نگفتن چجوریه؟
مامان جون
پاسخ
مرسي خاله مر مري بايد ببري دكتر تا اول ازمايش هاي مربوط رو بنويسه براش بعد يه نمونه ادرار داره و يه از خون
مامان عبدالرحمن واویس
6 بهمن 92 19:10
خدارو شکرکه بخیر گشت عزیزم قربون این دخت سرسنگین وباادبم برم ماشاالله عزیزم
سمیه مامان آیسا
7 بهمن 92 7:51
ممنون دوست خوبم از این که همدردی کردی..برام دعا کن..ببوس دخترمونو
مامان الناز
7 بهمن 92 16:04
من بخورمش اين جان جان راااااااااااااا؟ حيف كه دستم بهش نميرسه
شقایق
7 بهمن 92 16:38
خصوصی لطفا
شقایق مامان آرشا
14 بهمن 92 10:48
هر چی بزرگتر میشن خوردنی تر میشن این جوجوهااااااا
مهشید مامان مهتا
19 بهمن 92 17:50
برای این خوشکل خانوم ملوسک عروسک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد