ماما
عشق ، همین خنده های سادۀ توست
سلام عمر ماماني
اين روزها دارم عاشقي ميكنم ،وجود يه فرشته الهي مثل تو هر كسي رو عاشق ميكنه چه برسه به من كه مادر اين فرشته هم باشم
به نظر من يكي از الطاف بزرگ الهي اين شيريني مخصوص بچه هاست تا از هر ثانيه از بزرگ شدنشون لذت ببريم.
امروز ظهر كه شما تو خواب ناز بودي من هم اومدم كنار شما دراز كشيدم تا كمي خستگي در كنم،وقتي ديدم داري بلند ميشي خودم رو به خواب زدم تا ببينم چيكار ميكني!
بعد از خميازه كشيدن و كش و قوس دادن به خودت متوجه من شدي و شروع كردي به لوس كردن خودت،بعد ديدي نه، محلت نميكنم اومدي خودت رو چسبوندي به من ... باز ديدي نه خبري نيست با دست شروع كردي من رو زدن، ميخواستم چشمم رو باز كنم كه يهو دوباره زدي و گفتي ماما
واي من رو ميگي ديگه از خوشحالي فقط گرفتم چلوندمت كه خودتم حسابي سر كيف بودي،ميدوني قبلا هم به طور مشابه من رو صدا كرده بودي ولي اين يه چيزه ديگه بود ،الهي من فدات بشم كه اين قدر زود داري خانم ميشي. وقتي داشتم ماجرا رو براي ماماني زهرا تعريف ميكردم انگاري متوجه شدي داريم راجع به شما صحبت ميكنيم ،خب بالاخره بعضي از چيزها رو فقط خود ما مامان ها درك ميكنيم ديگه.
خداي بزرگ شكرت