سوغاتی
ای تماشـــــایی ترین مخلوق بر روی زمین
آسمانی میشوم وقتی نگاهــــــــــت می کنم
سلام جان جان مامان
دیروز با مامانی زهرا رفتیم خونه خاله جونی که تازه از مشهد برگشته بودن،کلی هم به همگی خوش گذشت،از وقتی هم که دیگه شما میتونی بشینی کار من خیلی راحت تر شده ...
دیروز کلی برای همه دلبری کردی،خاله جون رو زمین ضرب میزد یکمی که نگاه کردی تا بهت گفتم فاطمه جان تو هم بزن شروع کردی به زمین دست زدن،قربون دستای کوچولوت برم من... در کل فکر کنم خیلی به تو هم خوش گذشت چون همش در حال بازی بودی
حالا برسیم به سوغاتی های که خاله جونم و محبوبه عزیزم زحمتش رو کشیدن:
یه پلاک آیت الکرسی نقره از طرف خاله و یه تابلو و یه استیکر هم از طرف محبوبه جون
دستشون درد نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی