پیش به سوی موفقیت
جان جان مامان معصوم ،امروز بالاخره بعد از روزها تلاش تونستی خودت رو برگردونی،حیف که اون لحظه رو من ندیدمالبته قبل از این ، چند روز مونده به چهل روزگیت این کار رو کرده بودی .
امروز من وشما با مامانی زهرا و زندایی خدیجه رفتیم خونه خاله زهره برای خوردن آش ترش،خیلی هم خوش گذشت و از همه مهم تر اینکه شما خیلی دختر خوبی بودی و مامانی رو خسته نکردی
تازه رسیده بودیم و گرم احوال پرسی و این حرف ها که خاله جون گفت شما خودت رو برگردوندی تا من بیام ببینم و ازت عکس بگیرم شما رو بلند کردن ،این شد که من از این لحظه تاریخی عکس ندارم.الان خیلی وقت بود که برای این حرکت تلاش میکردی و چند بارم با کمک من موفق شده بودی ولی خب این که خودت تنهایی این کار رو کردی یه چیز دیگست.تازگی ها هم که چرخش 360 درجه داری و دور خودت میچرخی
اینم یه عکس یادگاری از شما قبل رفتن 91/11/25